نام : بهنام
نام خانوادگی : فرقانی
مدرس ساز : تار و سه تار
_ 9 سال سابقه تدریس بصورت آموزشگاهی
در سال 89 نفر اول جشنواره جوانان در کرج.
در سال 87 نفر اول آموزشگاهی کشور .
در سال 84 نفر پنجم جشنواره سالانه دانشجویی سراسر کشور .
_ اجرای انواع کنسرت های دانشجویی/هنر جویی
_ سرپرست گروه سودا
تدریس در آموزشگاه های : سرو _ رامش _ رهام نو (چنگ) _ ندای باران _ سازینه و آموزشگاه ماهور
نام : مرتضی
نام خانوادگی : میر
مدرس ساز : دف
11سال سبقه تدریس
به مدت2 سال نزد استاد بیژن کامکار آموزش دف دیده شده است.
سوابق اجرایی:
گروه زاگرس لرستان _ گروه حیران سقز _ گروه افلاک لرستان _ گروخ ارکستر مهر کرج _ گروه دانشجویی واحد 22 فرهنگ هنر تهران بمدت 2 سال .
_ سرپرست گروه دف نوازی دفافان کرج
سوابق تدریس : ارشاد فرح آباد _ ارشاد کرج _ حوزه هنری فرح آباد _ آموزشگاه موسیقی نیما _آموزشگاه موسیقی کلاویژ _ آموزشگاه موسیقی نقشین _آموزشگاه موسیقی آوای هنر _آموزشگاه موسیقی نوای ایران _ آموزشگاه موسیقی رهام نو (چنگ)
طبل نوعی ساز موسیقی از خانواده پرکاشن است که در رده سازههای کوبهای قرار دارد. طبل تشکیل شده از حداقل یک پوسته، به نام پوسته طبل، که به منظور ایجاد صدا بر روی بدنه آن کشیده شدهاست. طبل یکی از قدیمیترین و پرکاربردترین سازهای دنیا به شمار میرود، و طرح اولیه آن طی صدها سال بدون هیچ تغییری ثابت ماندهاست.
دهانه بدنه که پوسته طبل بر روی آن کشیده میشود به طور ثابت دایره میباشد، اما شکلِ دیگر قسمتهای آن بسیار گوناگون است. در موسیقی سنتی غرب، رایجترین شکل آن استوانه است. سر دیگر طبل ممکن است باز باشد و یا روی آن هم پوسته کشیده باشند، که به آن طبل دوسر میگویند. معمولاً در بین دو سر این نوع طبلها حفرهای ایجاد میکنند تا صدا تشدید شود.
در گذشته طبل به جز کاربرد در زمینه موسیقی، در ارتباطات نیز کاربرد داشته، و بعضی مواقع از آن برای فرستادن پیام نیز استفاده میکردند.
شیپور یا بوق، سادهترین ساز بادی برنجی است. در این ساز وسیلهای برای تغییر ارتفاع وجود ندارد و نوازنده باید با تغییر دادن حالت لبها و دهان خودنتها را عوض کند.
شیپور بیشتر در عرصهٔ نظامی برای اجرای علامتهای صوتی مانند بیدارباش بکار میرود.
در ایران در بعضی از عزاداریهای ماه محرم یا در تعزیه نیز بکار میرود.
ساز کورنت نوع کلیددار شیپور است. ساز ساکسیفون نوع تکمه ای شیپور است
پیشینه شیپور در ایران
«از مهمترین مُهرنگاره های خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در "چوغامیش" خوزستان برجای مانده، یاد کرد که در سالهای 1961-1966 میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره 3400 ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دسته ای خنیاگر(:نوازنده) دیده میشوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، میبینیم که نوازنده ای "چنگ" و دیگری "شیپور" و آن دیگر "تنبک" مینوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خواننده ای است که "آواز" میخواند.
تمبَک (تنبک، دمبک، دنبک یا ضَرب) یکی از سازهای کوبهای ایرانی است. این ساز پوستی، از نظر ترکیه و همچنین زیربغلی در افغانستاناشاره کرد.
ساختمان
بدنه تنبک را در گذشته از جنس چوب، سفال و گاهی هم فلز میساختند، لیکن امروزه از جنس چوب میسازند. تنبک از قسمتهای پایین تشکیل شده است:
- پوست
- دهانه بزرگ
- تنه
- گلویی(نفیر)
- دهانه کوچک(کالیبر)
پیشینه
قدمت تنبک با نامهای پهلوی دمبلک و تنبور به پیش از اسلام میرسد و طبق نظر دکتر معین دمبک صورت دگرگونشدهٔ همین نام است.
تمبک در چند دهه اخیر پیشرفت چشمگیری کرده و به عنوان سازی حسین تهرانی به قدری اهمیت مییابد که از او میتوان با عنوان پدر تنبکنوازی نوین ایران یاد کرد. در جهانی ساختن این ساز، مرحوم ناصر فرهنگفر، مرحوم امیر ناصر افتتاح، استاد محمد اسماعیلی، مرتضی اعیان، بهمن رجبی، ، جمشید محبی، ، ، ، کامبیز گنجهای، ، ، نوید افقه، پژمان حدادی، و نیز نقش مهمی داشتهاند.
ریشه نام
دربارهٔ وجه تسمیه این ساز، هنوز یک رای نهایی حاصل نشدهاست. گروهی معتقدند که نام این ساز در اصل تنبک بوده و تبدیل آن به تمبک به دلیل قلب حرف «ن» ساکن به «م»، قبل از حرف «ب» است؛ مثل اتفاقی که در تلفظ واژهٔ «شنبه» میافتد. اما گروهی دیگر اعتقاد دارند که صورت «تنبک» منشاء منطقی نداشته و به همین دلیل به اشتباه در میان مردم رواج یافته است. اما در نوازندگی این ساز از تکنیکهایی به نامهای «تُم»، «بک»، «پلنگ» و «ریز» استفاده میشود. بنابراین چندان بعید نیست اگر نامگذاری «تمبک» بر اساس همین اسامی صورت گرفته باشد. از دیدگاه زبانشناسان واژه Tambourine که در زبانهای اروپایی برای تمبک به کار میرود از واژهٔ تنبور پهلوی وام گرفته شدهاست.
نوازندگان شاخص
و از قدما می توان : ابوالحسن صبا ( معلمِ حسین تهرانی ) ، و عبدالله دوامی ، نام برد .
نی از سازهای بادی ایرانی است.
نی ایرانی بر چند نوع است: دوزله، قره نی، نای هفت بند و ...
نای هفتبند از گیاه نی ساخته میشود و طوری آن را میبرند که از سر تا ته آن شامل هفت بند شود. نی هفتبند یا به اصطلاح نی متشکل از ۵ سوراخ در جلو و یک سوراخ در پشت آن است که توسط انگشتان دوم و چهارم از یک دست و انگشتان اول تا چهارم از دست دیگر پوشیده میشوند. وسعت صدای آن به ۳ اکتاو و چند صدا میرسد. ۵ صدای بم(۱)، بم نرم (1p یا 1 piano)، زیر، غیث و پس غیث (تا فا) دارد که نت Si در صدای بم آن روی نی وجود ندارد و نوازندگان آن را با لب مینوازند. . به طور کلی نی را با جا گرفتن بین دو دندان جمشید عندلیبی زبان را در بالا میگذارند.
برعکس سازهای دیگر، نی کوک ندارد و برای کوکهای مختلف سازهای متفاوت ساخته میشود. به طوری که Do بلندترین و Do با ۷ فاصله کوتاهترین نی هستند. کوک نی به اين معناست كه اگر در حالت بم اگر سوراخ پشت نى را بگيريم و بدميم. .صداى حاصله بر اساس دياپازون. . هر نتى كه بود آن نت كوك نى است. . مثلآ اگر صداى نت سل بدهد ميگوييم اين نى سل است
در کل شیوه نینوازی به دو گونه نایب اسدالله و کسایی است. از اساتید میتوان حسن کسایی، حسین عمومی، جمشید عندلیبی، محمد موسوی، حسن ناهید و را نام برد.
ویلنسل(Violoncello) سازی زهی و آرشهای از خانواده ویولن است. صدای این ساز در منطقه میانی سازهای این خانواده قراردارد. ویلنسل از ویولن و ویولا (ویلن آلتو)بزرگتر است. در هنگام اجرا، این ساز در بین دو پای نوازنده قرار میگیرد و از طرفی دیگر، توسط میلهای که در انتهای آن وجود دارد روی زمین استوار میگردد. این ساز از خانواده سازهای زهی آرشهای است . استفاده از این ساز در تک نوازی ها( سلو)، در گروه نوازیها، از جمله در ارکسترهای مجلسی و ارکستر سمفونیمتداول است.این ساز عضو ثابت در ارکسترها به صورت استاندارد میباشد که در بخش باس زهیها قرار میگیرد. همچنین در بیشتر آنسامبلهای دیگر نیز حضور دارد. کنسرتوها و سوناتهای فراوان برای ویلنسل نوشته شده است.
کوک سیم های این ساز به ترتیب از زیر به بم عبارت است از : لا (سیم اول) ر (سیم دوم) سل (سیم سوم) دو (سیم چهارم) سیم های ویلنسل نسبت به سیم های ویولا یک اکتاو بم تر کوک می شوند .
نت این ساز را به علت گستره صوتی وسیع اش با کلید فا خط چهارم (اصوات منطقه بم این ساز) کلید دو خط چهارم (اصوات منطقه میانی این ساز) و کلید سل (اصوات منطقه زیر این ساز) می نویسند .
ویولا (یا آلتو یا ویولن آلتو ) سازی زهی و آرشهای است از خانواده ویولن.
ویولا صدای منطقه متوسط سازهای این خانواده را میدهد: از ویولن بمتر و از ویولنسل زیرتر. از نظر شکل ظاهری مثل ویولن ولی کمی بزرگتر است. چهار سیم ویولا مانند ویولن با فاصلهٔ پنجم درست با هم کوک میشوند. زیرترین سیم نت لا با بسامد ۴۴۰ هرتز است که به فاصلهٔ ششم بزرگ بالای نت دوی وسط پیانو است.
طول ویولا حدود 5 سانتی متر بیشتر از ویلن است و به همین سبب وسعت صوتی ان بم تر است .
کوک سیم های این ساز به ترتیب از زیر به بم عبارت است از : لا (سیم اول) ر (سیم دوم) سل (سیم سوم) دو (سیم چهارم)
سیم های ویولا نسبت به سیم های ویلن یک فاصله پنجم درست بم تر کوک می شوند .
نت این ساز را با کلید دوخط سوم می نویسند .
کلارینت یکی از سازهای بادی قمیشی است که انواع حرفهایاش معمولا از چوب سیاه آفریقایی ساخته میشود.
کلارینت انواع زیادی دارد که رویهم آنها را «خانواده کلارینت» میخوانند. معمولاً منظور از کلارینت نوع سوپرانوی آن است.
نوعی کلارینت که توانایی تولید فاصلههای موسیقی شرقی را دارد به قرهنی معروف است.
برخی از ویژگی های کلارینت (قره نی) :
این ساز جز ساز های انتقالی می باشد .
نت این ساز را با کلید سل می نویسند .
برخی از کلارینت های رایج :
کلارینت دو : نتقالی نمی باشد .
کلارینت سی بمل (رایج ترین نوع کلارینت) : یک فاصله ی دوم بزرگ بم تر از نت نوشته شده صدا می دهد .
کلارینت لا : یک فاصله ی سوم کوچک بم تر از نت نوشته شده صدا می دهد.
کلارینت می بمل (کلارینت کوچک) : یک فاصله ی سوم کوچک زیرتر از نت نوشته شده صدا می دهد .
سازدهنی یا هارمونیکا (به انگلیسی: Harmonica) جزو سازهای بادی است و در خانوادهٔ سازهای زبانه آزاد (Free Reed Instruments) قرار میگیرد. تولید صوت در این نوع سازها نتیجه ارتعاش یک زبانه (Reed) از جنس فلز است که تنها یک سرآن به بدنه ساز متصل شده و انتهای دیگرش میتواند آزادانه حرکت کند. به ارتعاش درآمدن این زبانهها در اثر عبورجریان هوا موجب تولید صدای ساز میشود.
از سایر سازهای این خانواده میتوان ملودیکا (Melodica)، کنسرتینا (Concertina) و آکاردئون (Accordion) را نام برد. شاید برخی مواقع متوجه شباهت موجود بین صدای سازدهنی و آکاردئون شده باشید. این شباهت در جنس صدا، در واقع به خاطر شباهت در ساختمان این سازها و نحوه تولید صوت در آنها است.
تاریخچه
گر چه چینیهای باستان نوعی سازدهنی با زبانههای چوبی داشتهاند و موتسارت قطعهای برای سازدهنی شیشهای (یک ساز کاملاً متفاوت متشکّل از یک سِری قطعه شیشههای کوک شده) نوشت، سازدهنی دیاتونیکی (Diatonic) که ما هماکنون میشناسیم، در اوائل قرن نوزدهم، در آلمان ساخته شدهاست. این ساز بهوسیلهٔ موج مهاجرین ترککنندهٔ آلمان، به و بریتانیای کبیر برده شد و در اواسط قرن نوزدهم، در سراسر جهان، نواخته میشدهاست.
سازدهنی کروماتیک (Chromatic)، در سال ۱۹۱۸ اختراع شد و از آنجایی که شامل هر دوازده نیمپردهٔ گام کروماتیک میباشد، به شما اجازه میدهد که آهنگ کاملتری را بنوازید؛ مانند قطعههای جاز و کلاسیک؛ و همچنین برای نوازندگی تا حدود زیادی کاملتر است
طبقه بندی کلی
سازدهنی را به روشهای مختلفی طبقه بندی میکنند اما اگر از سازدهنیهای بیس (Bass) و کورد (Chord) صرف نظر کنیم، سازدهنیهایی را که بیشتر برای نواختن سولو (Solo) استفاده میشوند میتوان در یک طبقه بندی بسیار کلی به ۲ گروه اصلی تقسیم کرد:
- سازدهنیهای دو زبانهای Doble Reed(ed) Harmonicas
- سازدهنیهای تک زبانهای Single Reed(ed) Harmonicas
انواع مختلف سازدهنی و کاربردشان
از انواع مختلف سازدهنی بر حسب قابلیتهای مختلف و جنس صدایشان در سبکهای خاصی از موسیقی بیشتر استفاده میشود که در اینجا به صورت مختصر و فهرست وار به آنها اشاره میکنیم:
- سازدهنی ترمولو و اکتاو : سبکهای Folk و Pop
- سازدهنی دیاتونیک : سبکهای Blues ، Country ، Rock ، Irish ، Folk و Pop
- سازدهنی کروماتیک : سبکهای Classical ، Jazz ، Irish و Pop
- سازدهنی بیس و کورد : سبکهای Classical و Pop البته بیشتر به صورت گروه نوازی
ساکسوفون یکی از سازهای بادی است که یک قمیش دارد. این ساز را آدولف ساکس در سالهای ۱۸۴۰ اختراع کرد و بنام او سکسوفون نام گرفت.
ساکسیفون جز ساز های بادی چوبی تک زبانه می باشد .
ساکسوفون انواعی مانند ساکسوفون سوپرانو، ساکسوفون آلتو و ساکسوفون تنور دارد، که تفاوت آنها در دامنه صدایی آنها است. اگرچه این ساز در اصل برای ارکسترو دسته موزیک نظامی تهیه شد ولی امروزه بیشتر در موسیقی جاز و مردمپسند به کار میرود.
ویژگی
این ساز جر ساز های انتقالی می باشد .
این ساز از خانواده کلارینت ها می باشد و جنس ان از فلز است .
ساکسوفون جز ساز های ارکستر سمفونیک نمی باشد .
برخی از ساکسوفون های رایج :
ساکسوفون سی بمل : در سه نوع سوپرانو * تنور و باس
ساکسوفون می بمل (ساکسوفون باریتون)
اختراع ساکسوفون
در قرن بیستم که جاز و بلوز به موسیقی اول غرب تبدیل میشد، ساکسوفون هم نقش خودش را پیدا کرد. در ساکس هم مثل دیگر سازهای بادی دیگر بین تکنیک و تنفس تأثیر مستقیمی وجود دارد. بیشتر طرفداران ساکسوفون هم سیاهپوستان بودند که به پر نفس بودن شهرت دارند و یکی یکی جادویی جدید به صدای آن اضافه میکردند و نامشان را در تاریخ نوازندگان ساکسوفون جاودانه کردند؛ مثل چارلی پارکر.
در اواخر دهه ۱۹۶۰ موسیقی راک همه گیر شد و همچنین دهها شاخه از آن منشعب شد و از مهمترین این سبکها، سبک بود که گیتار در آن کمرنگ شده و اساس آن روی بیس و کیبورد بود؛ پس نیازمند سازی شد که سولوهای وحشی را به موسیقیاش تزریق کند و این ساکسوفون بود که میتوانست این نیاز را برطرف کند.
و در قطعههای «آهنگ منطقی» و «حالا ترکم مکن» سولوهای ساکس را وارد کردند و گروه «سوپر ترمپ» را به اوج رساندند. اینگونه بود که دردهه ۱۹۷۰ ساکسوفون ریک دیوس طرفداران زیادی پیدا کرد و رقیب جدی فلوت ایان اندرسون از «سازهای بادی در موسیقی راک بودند.
دیک پری نوازنده دوره گردی بود که در کالج با راجر واترز و سید برت همکلاسی بود، وقتی توسط دوستان قدیمیاش به استدیوی «ابی رود» پای گذاشت، نقشی انکار ناپذیر را در شاهکار جاودانه پینک فلوید در«نیمه تاریک ماه» بازی کرد.
فلوت از سازهای بادی چوبی (بی زبانه یا بی قمیش) است که بر خلاف دیگر سازهای این دسته صدای آن نه از لرزش قمیش بلکه از نوسان هوای دمیده شده بر لبه دهنی ( یا تیغه هوائی) ساز تولید میشود.
فلوت جز ساز های بادی چوبی بدون زبانه می باشد .
این ساز جزء قدیمیترین سازهای بادی محسوب میگرددکه قدمت برخی از آن که باستانشناسان یافتهاند به ۵۰،۰۰۰ سال پیش میرسد.
فلوتها در گذشته از جنس چوب ساخته میشدند (به همین دلیل در قدیم از آن به عنوان ساز بادی چوبی نام برده میشد) ولی امروزه با وجود اینکه این ساز در زمره سازهای بادی چوبی قرار دارد، لیکن ملاک تقسیم بندی آن جنس و آلیاژی که در ساخت آن استفاده شده مد نظر نیست، بلکه نحوه تولید صدای آن است.
واژه فلوت در زبانهای اروپایی به معنای نام کلی سازهای مشابه فلوت نیز بکار میرود. فلوت و ساز شرقی نی هم نوعی فلوت شمرده میشود. بهطور کلی فلوت و نی سازهایی همخانواده هستند.
برخی از ویژگی های این ساز :
با اینکه فلوت نیز جز ساز های بادی چوبی است ولی امروزه ان را از جنس طلا می سازند .
فلوت جدید را ((فلوت بوهم)) می نامند .
نت این ساز را با کلید سل می نویسند .
دَفّ، یکی از سازهای کوبهای در موسیقی ایرانی است که شامل حلقهای چوبی است که پوست نازکی بر آن کشیدهاند و با ضربههای انگشت مینوازند.
این ساز از سازهای ضربی ایرانی شبیه به دایره ولی بزرگتر از آن و با صدای بمتر است. چنانکه از کتابهای موسیقی و نوشتهها و اشعار بر میآید، در دوره اسلامی ایران، این ساز برای پشتیبانی از ساز و حفظ وزن به کار میرفته و رکن اصلی مجالس عیش و طرب و محافل اهل ذوق و عرفان بوده که قوالان هم با خواندن سرود و ترانه آن را به کار میبردند. در کتابهای لغت در معنی دف یا دایره مینویسند: آن چنبری است از چوب که بر روی آن پوست کشند و بر چنبر آن حلقهها آویزند. در قدیم برای آنکه طنین بهتری داشته باشد روی دف پوست آهو میکشیدند.
در قدیم دف یا دایره کوچک را که چنبر آن از روی و برنج ساخته میشد خمک یا خمبک میگفتند. به دست زدن با وزن و به اصطلاح بشکن زدن هم خمک یا خمبک میگفتند.[
دفهایی هم بوده که بر چنبر آن زنگ تعبیه میکردند و مینواختند. زنگهای دف را
در ایران کهن جلاجل وسیلهای بیضی شکل و بزرگ بود که زنگهایی بر آن میبستند و در جنگها به کار میبردند و ظاهراً صدای مهیبی داشته است. دف را که بر آن زنگوله تعبیه میکنند میگویند. پس از آنکه تمبک مجلسی شد به تدریج جای دف را گرفت و از رونق دف کاست و دف را بیشتر در شهرهای کوچک و قصبات در مجالس عیش و سرور به کار میبردند به ویژه در کردستان و آذربایجان بسیار متداول بود و نوازندگان ماهر داشت. در سالهای اخیر دف نوازی در بیشتر شهرهای ایران رایجتر شده است و هنر آموزان به آموختن آن روی آوردهاند.[سیامک عزیززاده] از نوازندگانی است که ضمن رعایت نکات اصیل در دف نوازی، مقامها را بطور کامل در کتاب[ آموزش دف از مبتدی تا عالی ] نت نویسی کرده است. این کتاب نخستین اثر خلاق آموزش دف در قالب قطعات میباشد. [هومن توتونچیان و امیر مقرب صمدی] از نوازندگان و معملین دف هستند که با شناخت روش آموزش موسیقی به کودکان و رعایت اصول دف نوازی، روش آموزش دف نوازی به کودکان را در کتاب [ راز دف: آموزش ریتم و دف نوازی به کودکان ] نت نویسی کردهاند. این کتاب نخستین اثر آموزش دف به کودکان بصورت مصور میباشد. از نوازندگان صاحب سبک آن میتوان بیژن کامکار و مسعود حبیبی را نام برد که استاد کامکار نقش به سزایی را در شخصیت دادن به این ساز در موسیقی اصیل ایرانی ایفا کرده است و استاد حبیبی با ابداع شیوه مدرنی در نوازندگی این ساز آن را بصورت کاملا اصولی و تکنیکی مانند دیگر سازها در آورده است. نوازندگان دف: بیژن کامکار،عماد توحیدی،مهرداد کریم خاوری، مسعود حبیبی، مهدی غلامی، احمد خاک طینت، سیامک عزیززاده،پژمان حدادی، مهدی سنگی کرمانشاهی و کلاف اصلی دف، بدنهای استوانهشکل و کوتاه از جنس چوب است که در یک طرف آن استوانه، پوست حیوانات یا پلاستیک کشیدهشدهاست (بهترین نوع دف، با پوست حیوانات و در فصل بهار ساخته میشود). ابتدا و انتهای قاب اصلی با برش زاویهدار (اصطلاحا برش فارسی) به هم چسبیده میشوند و ضخامت یک سمت از کلاف با تراشیدن چوب کمتر شده و پوست با سریش روی این لبه میچسبد و با گلمیخ محکم میشود. ساختمان دف را میتوان به اجزای زیر تقسیم کرد: کمانه حلقهای چوبی است با عرض ۵ الی ۶٫۵ سانتی متر (تفاوت در اندازه به دلیل تفاوت در اندازه دستان نوازندگان این ساز است و اینکه این ساز برای دستان خانمها نیز مناسب باشد) با دایرهای به قطر ۵۰ الی ۵۵ سانتی متر که کمتر به اندازههای کوچکتر یا بزرگتر دیده میشود. ضخامت چوب از طرف پوست، به ۲ الی ۳ میلیمتر و از طرف پشت به ۱٫۵ سانتی متر میرسد. در صورتی که کمانه به شکل دایره ساخته شده و از تقارن کامل برخوردار باشد و پوست از طرفین یکسان کشیده شود، ساز صدای بسیار مطلوبی خواهد داشت. روی قسمت پشت چوب، یک فرو رفتگی ایجاد میگردد که محل استقرار انگشت شست میباشد و اصطلاحا آنرا شستی می گویند. کمانه دو گونه است. از چوبی با قطر ۱٫۵ سانتی متر تهیه میگردد. دو سر چوب را طوری به یکدیگر متصل میکنند که به شکل دایره شود. این نوع کمانه، کم تر بر اثر فشار چوب کج میشود و از نظر وزن، نسبت به نوع دیگر، سبک تر است. از دو چوب با قطری در حدود نیم سانتی متر که روی هم پرس شدهاند ساخته میشود. این نوع کمانه سنگین تر میباشد اما در برابر فشار پوست، مقاوم تر است. پوست مصنوعی نسبت به پوستهای طبیعی خواصی دارد که از جمله آن میتوان به تجزیه نشدن توسط باکتریها و میکروبها برای ساختن دف با پوست طبیعی، از پوست حیواناتی همانند گوسفند، بز، آهو و میش استفاده میگردد. پوست مناسب پوستی است که کهنه باشد. برای امتحان، اگر به پوستی آب بزنیم و از آن بوی نامطبوع ساطع نشود، پوست کهنه است. پوست باید به خوبی دباغی شده باشد، یعنی ضخامت تمام نقاط آن یکسان باشد. برای دباغی پوست نباید از موادی همانند آهک که در صنایع چرم سازی به کار میرود، استفاده شود. بلکه باید در آب خوابانده شود و به مرور زمان موها را از پوست جدا نمود. آهک و مواد شیمیایی که در چرم سازی به کار میرود، چربی پوست را از بین میبرند و در صدای آن تاثیر بدی میگذارند. پوست دف را نباید خیلی گرم کرد چون احتمال پاره شدن پوست وجود دارد. در ضمن، ممکن است در اثر کشیدگی زیاد پوست، کمانه کج شود. گرم کردن پوست، باعث خشک شدن چربی پوست شده و ساز را بد صدا میکند. حتی الامکان نباید به پوست دف آب زد چرا که در دراز مدت، بر کیفیت صدای آن اثر گذار است. اگر پوست دف در اثر گرمی هوا یا آفتاب بسیار کشیده شود، میتوان آنرا از طرف پوست روی زمین صاف یا موزاییک شده گذار تا رطوبت زمین را آهسته آهسته به خود جذب کند. پوست را نباید روی آتش گرم کرد. برای گرم کردن پوست باید از هوای خشک، آفتاب یا تشک برقی استفاده کرد. اگر هیچ کدام از موارد در دسترس نبود، ناگزیر از هیتر برقی یا آتش استفاده میشود. لازم به ذکر است که در این روش، احتمال وقوع شوک حرارتی، پاره شدن پوست، خشک شدن چربی پوست و در نهایت پاره شدن پوست را به همراه دارد. برای جلوگیری از این مورد، باید دف را به فاصله مناسبی از آتش گرفت. باید دف را دایما بر روی حرارت بچرخانیم تا پوست بتدریج منقبض شود. با دست دما را کنترل میکنیم و اگر در جایی دمای پوست از حد مطبوع بیشتر باشد، دف را به صورت رفت و برگشتی (بادبزنی) حرکت میدهیم تا آن جایی که دف انقباض لازم را کسب کند. در جدار داخل کمانه، میخها قلاب مانندی تعبیه میگردد که روی آنها حلقههای فلزی ۳تایی یا ۴تایی و با فاصله ۳ سانتی متر از پوست و ۱ سانتی متر از دسته پهلویی نصب میگردند. این حلقهها را با نام دیگری چون جلاجل نیز میشناسند. به منظور مهار کردن و نگاه داشتن پوست روی کمانه در قسمت پشت، روی ضخامت 5/1 سانتی متری، کمانه پوست را به وسیلهٔ میخهای سر تخت (شبیه به پونز) مهار میکنندساختمان دف
کمانه
انواع کمانه
کمانه یک کمه
کمانه دو کمه
پوست
پوست مصنوعی
پوست طبیعی
حلقهها
گل میخها
درامز یا درام (به انگلیسی: Drum) که در زبان انگلیسی به معنی طبل است، در زبان فارسی معادل «Drum Kit» به معنی مجموعهای از طبلها، سنجها و گاهی دیگر سازهای کوبهای است که در کنار هم یک ساز واحد و مستقل را تشکیل میدهند. این ساز معمولاً در موسیقی جاز، راک و پاپ کاربرد دارد و به نوازنده آن درامِر میگویند.
سهتار از سازهای زهی و مضرابی موسیقی ایرانی است که آن را با ناخن انگشت اشارهٔ دست راست مینوازند. این ساز، دارای ۴ سیم از جنس فولاد و برنج است که به موازات دسته، از کاسه تا پنجه کشیده شدهاند. سهتار دارای ۲۶ پردهٔ قابل حرکت از جنس رودهی حیوانات یا ابریشم است. صدای آن ظریف و تو دماغی و تا حدودی غمگین است و وسعت صوتی آن نزدیک به ۳ اکتاو است.
سهتار پیشتر همخانواده با سازهایی چون دوتار و تنبور بوده است و امروزه به تار بسیار نزدیکتر است. در موسیقی دستگاهی ایران استفاده از سهتار بسیار رواج دارد؛ گرچه بیشتر برای تکنوازی مورد استفاده قرار میگیرد. این ساز برای هر دستگاه کوک ویژهای دارد ولی فاصلهٔ چهارم یا پنجم پایین رونده معمولا بین سیمهای اول و دوم ثابت است.
نوازندگان سهتار برای اجرای آن، در حالت نشسته روی زمین یا صندلی، کاسهٔ ساز را به صورت مورب و با زاویهٔ ۴۵ درجه روی ران راست قرار داده و با سر انگشتان دست چپ روی پردهها (دستانها) ی روی دستهٔ سهتار حرکت میکنند و با انگشت اشارهٔ دست راست خود به سیمها ضربه میرنند. معمولا برای نوازندگی فقط انگشتان اشاره، میانی، حلقه و در بعضی مواردانگشت کوچک دست چپ استفاده میشوند اما در آثار استادان، استفاده از انگشت شست برای پردهگیری روی سیم بم نیز کاربرد دارد.
در حین نوازندگی سهتار، میتوان با زخمهزدن نزدیک به خرک، صدا را کمی
سهتار در گذشته سه سیم (تار) داشته و اکنون چهار سیم دارد که سیم سوم و چهارم آن نزدیک به هم قرار دارند و همزمان نواخته میشوند و مجموعهٔ آن دو را معمولاً سیم «بم» مینامند. با گذشت زمان کسانی چون ابونصر فارابی، ابوعلی سینا، صفی الدین ارموی و از متأخران ابوالحسن خان صبا لزوم افزایش یک سیم دیگر به این ساز را درک کرده و سهتارهای امروزی دارای چهار سیم هستند (این سیم از نظر تاریخی سیم چهارم است ولی سیم سوم خوانده میشود). سیم سوم سه تار به سیم مشتاق معروف است و به روایتی از ابوالحسن صبا این سیم را نخستین بار درویشی به نام مشتاق علی شاه به این ساز افزوده است. برخی از جمله عدهای از عرفا به آن «اوتار» نیز میگویند. ساز سهتار دارای دو قسمت
سه تار دارای چهار سیم به این شرح است:تاریخچه
اجزا
شماره | جنس | رنگ | نام | قطر |
---|---|---|---|---|
سیم یکم | فولاد | سفید | «حاد» | ۲۰-۲۲ میکرون |
سیم دوم | برنز | زرد | «زیر» | ۲۲-۲۵ میکرون |
سیم سوم | فولاد | سفید | «مشتاق» یا «زنگ» | ۲۰-۲۲ میکرون |
سیم چهارم | برنز | زرد | «بم» | ۳۵-۴۰ میکرون |
- کاسه
کاسهٔ سهتار از نظر ساختاری مانند کاسهٔ عود یا تنبور بوده ولی کوچکتر از آنها و گلابیشکل است. درازای کاسه سهتار از ۲۶ تا۳۰ سانتی متر، پهنای آن به تناسب بین ۱۲ تا ۱۶ سانتی متر و ژرفایش نزدیک ۱۳ سانتی متر است و معمولاً از چوب توت یا گردو ساخته میشود. ساختار کاسه، هم میتواند یک تراش یک تکه از چوب باشد و هم از ترکهای جداگانه و به هم چسبیده ساخته شده باشد.
- صفحه
روی کاسهٔ سهتار با تختهای نازک از چوب پوشیده شده است که به آن
درازای دسته ۴۰ تا ۴۸ سانتی متر و قسمتی که گوشیها در آن تعبیه میشوند ۱۲ سانتی متر و پهنای دسته ۳ سانتی متر است. بعضی از سازندگان برای زیباتر شدن و همچنین برای افزایش عمر مفید ساز، از نوعی استخوان که معمولاً استخوان شتر است برای پوشاندن دسته استفاده میکنند. شیطانک به گوشیها میرسند. سیمگیر در بخش پایانی کاسه ساز قرار دارد و برای نگهداری سیمها استفاده میشود. در گذشته سیمگیر را بیشتر از جنس استخوان میساختند، اما امروزه نوع چوبی آن معمولتر است. شیطانک بین قسمت اصلی دسته و پنچهٔ ساز قرار میگیرد و جنس آن از استخوان و یا پلاستیک است. کاربرد شیطانک در هدایت و تقسیمبندی سیمها در قسمت بالای دسته میباشد. سیم از یک طرف به سیم گیر در انتهای کاسه و از طرف دیگر به گوشیهای کوک شونده در انتهای دسته ساز بسته میشوند. با چرخاندن گوشیها میتوان ساز را کوککرد. پردهها نخهای باریکی از جنس رودهٔ حیوانات و یا ابریشم هستند که در عرض دستهٔ سهتار به صورت سهلایی و چهارلایی بسته میشوند و وظیفهٔ تقسیمبندی فواصل موسیقایی را برعهده دارند. تعداد پردهها ۲۶ عدد است که که یکی از آنها قبل از شیطانک بسته میشود و فاصلهٔ آن با شیطانک در صدای سهتار موثر است. اغلب شنوندگان، ساز سه تار را دارای لحن و نوای غمگینی احساس میکنند، اما نوازندگان معاصر موسیقی ایرانی در تلاش برای توسعه موسیقی مدرن و نوی ایران، آثار زیبایی آفریدهاند که با حال و هوایی که تا دو دهه پیش از این ساز تصور میشد کاملاً متفاوت است. البته میبایست اشاره کرد که در سه تار نوازی مدرن تجربه استفاده از مضراب سیمی تجربهای موفق بوده و با ایجاد صدایی شفاف و کریستالی کمک شایانی به گسترش امکانات این ساز عجیب نموده است. اجرای تک سیمهایی خاص و همچنین افزایش قدرت اجرای دینامیکهای مختلف نیز از مزایای استفاده از مضراب سیمی در نوازندگی است هر چهار سیم سهتار میتوانند توسط گوشیهایی که در انتهای دسته تعبیه شده کوک شوند. بعضی اوقات برای تمرین از پایه نت لا برای کوک سیم یکم استفاده میشود چرا که صدای ساز بمتر بوده و گوش نوازنده را آزار نمیدهد. دلیل دیگر برای استفاده از نت ِ لا شلتر بودن سیمهاست و در نتیجه آسیب کمتری به سیم رسیده و آن بالا میرود؛ در عین حال که انگشتگذاری و اجرای مضراب ریز روی سیم شل آسانتر است. معمولا برای هر دستگاه کوک خاصی در نظر گرفته میشود، اما بسته به دستگاه، احساس نوازنده و تم آهنگ مورد نظر میتواند متفاوت باشد. عوض شدن کوک ساز در هر دستگاه و
نامگذاری سیمها برای کوک قراردادی است. به این معنی که لازم نیست کوک سیم همان نت دیاپازون باشد. برای مثال در حالتی که قرار باشد سیم اول روی نت دو کوک شود و سیم دوم روی نت سل، میتوان هر دو را یک پرده پایینتر آورد و سیم اول را روی نت سیبمل و سیم دوم را روی نت فا کوک کرد. در موسیقی سنتی ایران میتوان هر دستگاه را با کوکهای مختلف اجرا کرد که در اینجا متداولترین آنها معرفی میشود.صدا
سه تار دارای صدایی مخملین و ظریف بوده از آنجایی که که با کنار ناخن انگشت سبابه دست راست نواخته میشود، صدای ساز ارتباط مستقیمی با اعصاب و روان نوازنده پیدا میکند و از این رو سه تار را اغلب همدم اوقات تنهایی خواندهاند.کوک
نت پایهٔ کوک سهتار و تار معمولاً نت دو برای سیم یکم است و بقیه سیمها بر اساس سیم اول کوک میشوند. نت ِ دوی مورد استفاده در سهتار، در پیانو سی وسط (Middle C) است. نت دو در موسیقی ایرانی معمولاً نیم پرده پایینتر از نت دو در موسیقی کلاسیک، و برابر با در دیاپازون است.حالتهای مختلف کوک
حالت سیم و نوع صدا | سیم ۱ | سیم ۲ | سیم ۳ | سیم ۴ |
---|---|---|---|---|
صدای ریز با سیمهای سفت و کشیده | دو | سل | دو | دو |
سیمها دو نیمپرده بمتر کوک شوند | سیبمل | فا | سیبمل | سیبمل |
سیمها سه نیمپرده بم تر کوک شوند | لا | می | لا | لا |
به علت پایینتر بودن نت دو در موسیقی سنتی ایرانی نسبت به موسیقی کلاسیک به میزان یک پرده، کوک ِ «سی بمل، فا، سی بمل، سی بمل» همان کوک ِ «دو، سل، دو، دو» شناخته میشود. در واقع، نامگذاری این کوک (که در اینجا کوک ماهور است) به عنوان «دو، سل، دو، دو» برای راحتی کار نوازندگان و هنرجویان است تا نسبت فاصله بین نت مورد استفاده در سیم یکم تا سیم دوم را که ۵ نیم پرده است، درک کنند.
کوک شور
دستگاه شور مادر دستگاههای موسیقی ایران است و تمامی دستگاهها و آوازها (به جز دستگاه چهارگاه) از شور مشتق میشوند.
سیم ۱ | سیم ۲ | سیم ۳ | سیم ۴ | |
---|---|---|---|---|
شور سُل | دو | سل | دو | فا |
شور ر | دو | سل | ر | ر |
شور دو | دو | فا | دو | دو |
شور لا | دو | سل | لا | ر |
متعلقات شور
آوازهای ابوعطا، بیات ترک، افشاری، دشتی، بیات کرد و بیات اصفهان با اینکه از متعلقات دستگاه شور هستند، اما هر یک دارای کوک ِ جداگانهای هستند. (امروزه آواز بیات اصفهان از متعلقات دستگاه همایون خوانده میشود که در قدیم متعلق به شور بوده و ربع پرده با شور تفاوت دارد.)
- آواز ابوعطا
سیم ۱ | سیم ۲ | سیم ۳ | سیم ۴ | توضیحات | |
---|---|---|---|---|---|
ابوعطا دو | دو | سل | دو | فا | مأخوذ از شور سل |
ابوعطا سل | دو | سل | ر | ر | مأخوذ از شور ر |
ابوعطا فا | دو | فا | دو | دو | مأخوذ از شور دو |
ابوعطا ر | دو | سل | لا | ر | مأخوذ از شور لا |
- آواز بیات ترک
کوک سهتار در آواز بیات ترک به روایت احمد عبادی نوازنده سهتار به این گونه است:
نام | سیم اول | سیم دوم | سیم سوم | سیم چهارم |
---|---|---|---|---|
بیاتترک سیبمل | دو | فا | سیبمل | سیبمل |
راستکوک سیبمل | دو | سل | سیبمل | فا |
بیاتترک دو | دو | سل | دو | دو |
بیاتترک میبمل | دو | فا | میبمل | میبمل |
بیاتترک فا | دو | فا | دو | دو |
- آواز افشاری
سیم اول | سیم دوم | سیم سوم | سیم چهارم |
---|---|---|---|
دو | سل | دو | دو |
- آواز دشتی
سیم اول | سیم دوم | سیم سوم | سیم چهارم |
---|---|---|---|
دو | سل | لا | ر |
کوک همایون
کوک مورد استفاده برای دستگاه همایون دقیقا مانند کوک ِ مورد استفاده در آواز ِ ابوعطاست. در نوازندگی آواز بیات اصفهان نیز از همین کوک برای سهتار استفاده میشود.
سیم ۱ | سیم ۲ | سیم ۳ | سیم ۴ | |
---|---|---|---|---|
همایون می کرن | دو | سل | ر | ر |
همایون ر کرن | دو | سل | دو | دو |
همایون لا کرن | دو | سل | لا کرن | ر |
همایون لا کرن ۲ | دو | فا | سل | دو |
همایون سل کرن | دو | فا | سل کرن | می بمل |
کوک ماهور
کوک ِ سهتار در دستگاه ماهور به عنوان پایه شناخته میشود و در این کوک، سهتار دارای بیشترین خود است.
سیمهای سهتار برای نوازندگی دستگاه ماهور به این صورت کوک میشوند:
سیم ۱ | سیم ۲ | سیم ۳ | سیم ۴ | |
---|---|---|---|---|
ماهور ِ دو | دو | سل | دو | دو |
... | دو | فا | دو | دو |
... | دو | سل | دو | فا |
کوک راستپنجگاه
سیم ۱ | سیم ۲ | سیم ۳ | سیم ۴ | |
---|---|---|---|---|
راستپنجگاه فا | دو | فا | دو | دو |
راستپنجگاه دو | دو | سل | دو | دو |
راستپنجگاه سل | دو | سل | ر | ر |
نوازندگان سهتار
بدلیل محبوبیت این ساز، در حال حاضر نوازندگان زیادی به آن علاقه نشان دادهاند و آن را با مهارت کامل و در حد استادی مینوازند. ذکر نام همه آنها در اینجا ممکن نیست و تنها جهت ذکر نمونه به نام برخی از نوازندگان برجسته پیشکسوت و معاصر اشاره میشود.
- برخی از نوازندگان پیشین:
میرزا عبدالله، درویش خان، ابوالحسن صبا، احمد عبادی، نور علی برومند، یوسف فروتن، سعید هرمزی، عطا جنگوک، جلال ذوالفنون.
- برخی از نوازندگان کنونی:
داریوش صفوت، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، داریوش پیرنیاکان، داریوش طلایی، کیوان ساکت، مسعود شعاری، حمید متبسم، کیهان کلهر، محمد فیروزی، آریا عظیمی نژاد، کیا طبسیان، امیرحسین پورجوادی، قشنگ کامکار، بهداد بابایی.
کَمانچه یکی از سازهای ایرانی و موسیقی خاور زمین است. این ساز علاوه بر شکم، دسته و سر، در انتهای تحتانی ساز پایه نیز دارد که روی زمین یا زانوی نوازنده قرار میگیرد
تاریخچه
اولین نشانههای تاریخی در مورد کمانچه در کتاب موسیقی الکبیر اثر ابونصر فارابی در قرن چهارم هجری دیده شدهاست. او در این کتاب از کمانچه با نام عربی آن،رباب یاد میکند. کمانچه در دوران صفویه و قاجاریه جزو سازهای اصلی موسیقی ایران بودهاست. نخستین صدای ضبطشده کمانچه به اوایل قرن بیستم میلادی بر میگردد.
شکل ظاهری
شکم ساز کروی و توخالی است که مقطع نسبتا کوچکی از آن در جلو به دهانهای اختصاص یافته و روی دهانه پوست کشیده شده و بر روی پوست، خرکی تقریبا شبیه به خرک تار و نه کاملا عمود بر سیمها قرار گرفتهاست. دستهٔ ساز، لولهای تو پر است و به طور نامحسوس به شکل مخروط وارونه خراطی شدهاست. انتهای بالایی این لوله؛ توخالی و در طرف جلو شکاف دارد که نقش جعبهٔ گوشیها را مییابد. دسته فاقد پرده میباشد. سر ساز متشکل است از جعبهٔ گوشیها که در دو طرف آن هر یک دو گوشی کار گذاشته شده و یک قبه که در بالای جعبه قرار گرفتهاست. طول ساز تا سر قبه حدود ۸۰ سانتی متر است.
این ساز جز دسته سازهای زهی است. کمانچهٔ امروزی دارای ۴ سیم میباشد. کمانچه در زمان قدیم فقط سه سیم داشته و احتمالاً از زمان ورود ویولن به ایران به تقلید از آن سیم چهارم به آن افزوده شدهاست. این سیمها به موازات درازای ساز گستردگی دارد و آوای آن خیلی خوش و دلکش میباشد. این گرانبها ساز میتواند آواهای گوناکون بسیاری را برآرد. آوا دهی گسترده کمانچه این ساز را پادشاه سازها ساخته و در همنوازی بزرگترین پایه خنیاگری در خاور زمین و بویژه زادگاهش ایران است. کاسه صوتی این ساز از چوب توت است که با برشهای از عاج تزیین شدهاست.
کوک
کوک کمانچه (نسبت فاصله سیمها به یکدیگر) در دستگاههای مختلف موسیقی ایرانی تفاوت میکند. معمول ترین کوک این است که سیمهای اول و دوم نسبت به هم فاصله چهارم (یا پنجم) داشته، سیم سوم یک اکتاو بم تر از سیم اول و سیم چهارم یک اکتاو بم تر از سیم دوم میباشد. به این صورت که کوک اصلی و رایج کمانچه می لا ر سل میباشد و از جمله میتوان به کوکهای رِ لا رِ سل (برای دستگاه نوا) می لا رِ لا (برای ماهور) و می لا می لا (برای همایون،اصفهان، چهارگاه، ماهور و راستپنجگاه) اشاره کرد
طرز نواختن
نوازندهٔ ساز در حالت نشسته پایهٔ کمانچه را روی زمین (یا صندلی) یا زانو قرار میدهد. ساز در موقع اجرا کمی حول محور خود میچرخد و همین عمل تماس آرشه با سیمها را آسان تر میکند. نوازنده ساز را به طور قائم در دست چپ میگیرد و انگشتان همان دست را روی دسته میلغزاند و آرشه را با دست راست به سیمها تماس میدهد.
سنتور یکی از سازهای موسیقی ایرانی است. فرهنگ دهخدا سنتور را اینگونه بازشناخت کرده است[ «از سازهای ایرانی به شکل ذوزنقه که دارای سیمهای بسیاری است و با دو مضراب چوبی نواخته میشود. که در اصل سنتور رایج (۹ خرکی) دارای ۷۲ سیم است که به دستههای ۴ تایی و در ۱۸ دسته تقسیم میشود»
پیشینه
سنتور بر پایهٔ بررسیها و پژوهشها یکی از کهنترین سازهای گستره ایران به شمار میرود. کهنترین نشا نهای که از این ساز بر جا مانده، از سنگتراشیهای آشور و بابلیان (۵۵۹پیش از میلاد) است. در این سنگتراشیها، صف تشریفاتی که به بزرگ داشت آشور بانیپال بر پا شده تراشیده گردیده و سازی که همانندی زیادی به سنتور دستوروزی دارد، در میان آن صف دیده میشود.
(مرگ به سال ۳۴۶ ه. ق) نامدار و نویسنده نسک مروجالذهب در شرح اوضاع موسیقی در زمان ساسانیان، هنگام نام بردن از سازهای متداول موسیقی ساسانی، واژه سنتور (سنطور) را ذکر میکند. در کتب کهن و تألیفات ابونصر فارابی و ابن سینا نیز نام سنتور چند بار ذکر شدهاست.
عبدالقادر مراغهای ساز یاطوفان را معرفی کرد که شبیه سنتور دستوروزی بود با این تفاوت که برای هر آواتنها یک تار میبستند و با جابجا کردن خرکها، آن را کوک میکردند.
نام سنتور در سرودهها منوچهری نیز آمدهاست:
الگو:کبک ناقوس زن و شارک سنتور زن است فاخته نای زن بط شده تپور زنا
سنتور، سازی کاملاً ایرانی است که برخی ساخت آن را به ابونصر فارابی نسبت میدهند که مانند
برخی پژوهشگران بر این باورند که سنتور در زمانهای بسیار دور از ایران به دیگر کشورهای آسیایی رفتهاست، چنان که امروزه گونههای مشابه این ساز در عراق، ترکیه، سوریه، مصر، پاکستان، هند،تاجیکستان، چین، ویتنام، کره، اوکراین و دیگر کشورهای آسیای میانه و نیز در یونان نواخته میشود.
بر پایهٔ اسناد و مدارک، نگارگریها و مینیاتورهای سدههای پیش، آنچه که ما دستوروزه به نام سنتور در اختیار داریم در واقع سنتوری است که از نزدیک به یکصد و پنجاه سال پیش (زمان قاجار) با شکل و شمایل کنونی خود در اختیار هنرمندان این مرز و بوم قرار دارد. چنان که سنتورهای (که نخستین نمونه صوتی ساز سنتور به جا مانده از دوران قاجار متعلق به وی میباشد)، و حبیب سماعی، در ابعاد، شمار خرک و چگونگی ساخت، بسیار نزدیک به سنتور دستوروزی است.
بررسی دیرینه گردش و تحول ساز سنتور نشان میدهد که این ساز طیف گستردهای از سبکها و مکاتب گوناگون را در سدهٔ کنونی به خود اختصاص داده، به گونهای که پس از یک بررسی اجمالی، میتوان اذعان داشت حداقل ۱۵ سبک و مکتب گوناگون و فعال در این عرصه شهره ویژه و عاماند.
تگونه و جوراجوری چشمگیر مکاتب و سبکها انگیزه تگونه در آوادهی ساز، تکنیک نوازندگی و چگونگی آهنگسازی و نغمهپردازی در سطوح گوناگون بودهاست.
سنتور، یا آنچنان که استاد ابوالحسن خان صبا گاه مینوشت: سنطور، در سالهای پایانی عصر قاجار، سازی تقریباً فراموش شده و رو به نابودی بود. سازهای اصلی، تار، تنبک و کمانچه بودند و دوره قاجار، در واقع «عصر تار» بود. شمار کمی سنتور مینواختند و شمار کمتری نیز سنتور میساختند و میآموختند
گسترش در جهان
با پشتگرمی به سالگذشت آثار پیدا شده گمان این است که این ساز از کلکرو ایران به کشورهای دیگر راه یافته و نامهای گوناگونی پیدا کردهاست. سنتور با اندک تفاوتی در شکل ظاهر و با نامهای گوناگون در شرق و باختر جهان وجود دارد. این ساز را در کشور چین ، در اروپای شرقی ، در انگلستان ، در آلمان و اتریش ، در هندوستان سنتور، در کامبوج آمریکا ارمنستان و گرجستان نیز رایج هست. همچنین سنتورهای عراقی –هندی- مصری و ترکی که بعضی از آنها حدود ۳۶۰ سیم دارند.
ساختار ساز
این ساز از جعبهای ذوزنقهای شکل تشکیل شده که لبهها آن بنامند از: بلندترین ضلع، نزدیک به نوازنده و کوتاهترین ضلع و موازی با ضلعپیشی و دور از نوازنده و دو ضلع کناری با طول برابر که دو ضلعپیشی را به طور مورب قطع میکند. ارتفاع سطوح کناری ۸ تا ۱۰ سانتیمتر است.
جعبه سنتور مجوف است و تمام سطوح جعبه چوبی است.؛ دوسطح فوقانی وتحتامی به کلاف سنتور که سطح جانبی دور آن را تشکیل میدهد متصل میشوند نیروی ناشی از فشار سیمها که از طریق خرکها به صفحهٔ بالایی منتقل میشوند باعث تغییر شکل و نشست صفحه و تشدید آن در دراز مدت میشوند برای جبران این کاستی پلهایی در حعبهٔ سنتور قرار داده میشود و نیز ضخامت صفخهها باید برای بار وارده از صفحه پیشبینی گردد صفحهٔ پایینی گرجه تحت تاثیر مستقیم نیروی سیمها نیست اما واکنش آنها را از پل دریافت میکند و باید برای مقاومت دربرابر تغییر شکلها پیش بینی شود بر روی سطوح فوقانی دو ردیف (معمولاً ۹تایی)خرک چوبی قرار دارد ردیف راست نزدیکتر به کناره راست ساز است و ردیف چپ کمی بیشتر با کناره چپ فاصله دارد (فاصله میان هر خرک ردیف چپ تا کناره چپ را «» مینامند). از روی هر خرک چهار رشته سیم اکتاو نسبت به آوای بخش جلوی خرک بالاتر است). همچنین هر سیم زرد، یک اکتاو بمتر از سیم سفید بی درنگ پس از آن آوا میدهد
گذشته و امروز
ساز سنتور پیشتر با ۱۲ وتر سیم بم و ۱۲ وتر سیم زیر ساخته میشد و نامیده میشد. امروزه سنتور ۱۰ خرک و سنتور ۱۱ خرک نیز ساخته میشود. رایجترین گونه سنتور است که پر استفاده ترین نوع آن است و نتهای ردیف بر اساس آن نوشته شدهاند. در سنتور ۹ خرک، چنانچه بر اساس راست کوک تنظیم شود، به ترتیب سیمها از پایین بر مبنای می-فا-سل کوک میشوند و برای اجرای گروهی و ارکستر باره است.
سنتور کروماتیک و سنتور کروماتیک بم
به خواست تکمیل میان اصوات و نیز به قصد تأمین اصوات بم، در حدود بیست سال اخیر دو گونه سنتور با شمار زیادتر خرک ساخته شدهاند. با همان سنتور معمولی ولی دارای خرکها و اصوات کروماتیک بیشتر است. میدان آوای یک فاصله پنجم بمتر از سنتور کروماتیک است و گسترش آن سه اکتاو و نیم است. در دو گونه سنتور کروماتیک، هر صوت بدست سه رشته سیم همکوک حاصل میشود. به عبارت دیگر روی هر خرک سه سیم تکیه کردهاست. از هر دو سنتور کروماتیک و کروماتیک بم استفادههای همنوازی میشود و در کارهای جدید تکنوازی سنتورهای کروماتیک دیده میشود
نوازندگی سنتور
نوازندگی سنتور با دو چوب نازک که به آنها «مضراب» گفته میشود، انجام میشود. مضرابها در گذشته بدون
سنتور سازی است که اگر نوازنده بر آن چیره شود، میتواند با آن کارهای زیبا و ماندگاری بیافریند. این ساز به خوبی توانایی
برابر نیمهٔ زندگانی آزمون سنتورنوازان، به کوک کردن آن میگذرد. چون کوبههای مداوم مضراب روی سیمها و تاثیر گذاری نم و گرما روی چوب و سیمها کوک را به هم میزند و ۷۲ سیم باید مرتب کوک یا هم خوان شود، از این رو سنتور، سازی شناخته میشود که همراه با زیبایی، بسیاری از پیامدهای پزشکی میتواند روی آوا و کوک آن تاثیر بگذارد و حتی نوازندههای کارکشته را برای یک کوک دلخواه ناکام میگذارد
پیانو یکی از سازهای صفحهکلیددار و مشهورترین آنها است. صدای پیانو در اثر برخورد چکشهایی با سیمهای آن تولید میشود. این چکشها در اثر فشردهشدن کلیدها (
پیانو به عنوان مادر سازها و کاملترین ساز نیز شناخته میشود؛ علت نسبت دادن این لقبها به این ساز آن است که پیانو قادر است محدودهٔ بسیار گستردهای از اصوات را تولید کند در حالی که سایر سازهای اصیل موسیقی تنها بخشی از این محدودهٔ صدا را تولید میکنند. پیانو در شکل فعلیاش بیش از هفت اکتاو دارد و قادر به تولید فرکانسهایی از حدود ۲۰ تا ۵۰۰۰ هرتز میباشد، در حالی که در مقام مقایسه ساز ویولن تنها قادر به تولید کمتر از چهار اکتاو و بهترین خوانندهها تنها قادر به خواندن کمتر از سه اکتاو صدا هستند. پیانو به شکل مدرن را در سال ۱۷۰۹ میلادی در شهر پادووای ایتالیا اختراع کرد. قبل از اختراع پیانو از سازی قدیمیتر به نام «هارپسیکورد» (Harpsichord)استفاده میشد. تفاوت عمده و مهمی که پیانو با سازهای مشابه قبل از خودش داشت آن بود که در سازهای مشابه قبلی، شدت صدای حاصل از فشردهشدن یک کلاویه، مستقل از شدت ضربهٔ واردشده بر کلید، مقداری ثابت بود، اما در پیانو نوازنده قادر بود با ملایم ضربهزدن به کلیدها صدایی نرمتر ایجاد کند، یا با ضربات محکمتر صدایی درشتتر با پیانو تولید کند. همین ویژگی باعث شد که به سرعت پیانو مورد توجه قرار بگیرد. نام کامل ساز پیانو، پیانو فورته (Pianoforte) میباشد، که از دو قسمت پیانو به معنی ملایم و فورته به معنی قوی تشکیل شدهاست، و به خوبی منعکس کنندهٔ توانایی این ساز در تولید شدتهای گوناگون میباشد. پیانوهای اولیه ابعاد بزرگ، و شکل خاصی داشتند. آنچه که در اصطلاح به آن پیانوی بزرگ گفته میشود (و در ایران با نام نادرست پیانویرویال شناخته میشود) غالباً بیش از دو متر طول دارد و دارای در بزرگیاست که برای هرچهبهترشدن صدای پیانو، معمولاً در هنگام نواختن ساز این در را در وضعیت نیمهباز توسط پایهٔ کوچکی ثابت میکنند. انواع دیگر پیانو با نامهای پیانوی ایستاده یا دیواری (Stand یا Upright) پیانوی چهارگوش (Square) و غیره، ابعاد کوچکتری دارند و برای مصارف خانگی یا در اماکن عمومی طراحی شدهاند. چکشهای پیانو به واسطهٔ مجموعهای از اهرمهای ظریف به کلیدهای پیانو متصل میشوند. به مجموعهٔ این اهرمها و چکشها عملگر یا Action پیانو گفته میشود. وظیفهٔ این مجوعه افزایش شتاب چکشها در برخورد به سیمها، و کنترل عکسالعمل بازگشتی آنها پس از برخورد به سیم است. معمولاً سر چکشها توسط لایهای از نمد یا الیاف مشابه طبیعی یا مصنوعی پوشانده میشود تا کیفیت صدای پیانو را بهبود ببخشد. کیفیت صدای پیانو متأثر از عوامل دیگری نظیر کیفیت صفحهٔ صدا و غیره نیز میباشد. ۷ کلید سفید در هر اوکتاو پیانو برای ۷ نت دو ر می فا سل لا سی وجود دارد. علاوه بر این کلیدهای سفید کلیدهای سیاهرنگی هم بین بعضی از کلیدهای سفید وجود دارد. بین کلیدهای سفیدرنگ می و فا و نیز بین کلیدهای سفیدرنگ سی و دو کلید سیاهرنگ وجود ندارد. هر کلید سیاهرنگ در پیانو در حکم نت دیز برای نت مربوط به کلید سفیدرنگ سمت چپ آن (یعنی آن کلید سیاه در سمت راست آن کلید سفید قرار دارد) و در حکم نت بمول برای نت مربوط به کلید سفیدرنگ سمت راست آن (یعنی آن کلید سیاه در سمت چپ آن کلید سفید قرار دارد) است. البته پیانوهای بسیار زیادی در گذشته رایج بودهاند. برای مثال پیانوهای گنجهای، صرافی، میزی، میز منشی، دوطبقه و انواع دیگر. ولی امروزه دیگر آنها رواج ندارند و از پیانوهای پیشرفته تر استفاده میشود. پیانو توسط ضربه نوک انگشتان نواخته میشود. برای این کار دست را بلند کرده و سپس فرود آورده و با نوک انگشت مورد نظر ضربه میزنیم. مکانیسم پیانو تولید صدا میکند. بدلیل شکل مکانیسم پیانو یک پیانسیت می تواند همزمان تا ده نت را به صدا درآورد. محل قرارگیری انگشتان دو دست روی کلیدهای پیانو در نواختن آن اهمیت دارد. معمولاً در آهنگها نت اول شماره دارد که انگشت شروع کننده در نواختن آن آهنگ را مشخص میکند. در این صورت شماره یک برای انگشتهای شست دو دست است و به ترتیب سایر انگشتها شمارههای ۲ تا ۵ را خواهد داشت. شست دست راست روی چهارمین نت دوی پیانو قرار میگیرد. البته این مورد در مورد همه آهنگها عمومیت ندارد و برخی آهنگسازان نت شروع کننده در آهنگشان را شماره نمیزنند. در این صورت پیانیست باید خودش محل قرارگیری انگشتانش روی کلیدهای پیانو را با توجه به نوع نتهای موجود در آهنگ تشخیص دهد. گاهی پیانیست جای دو دستاش را روی کلیدهای پیانو با هم عوض میکند و گاهی بدون نواختن کلید پیانو با انگشتان شست دو دستش از سایر انگشتها استفاده میکند. نت نویسی پیانو در دو حامل انجام میشود. حامل بالا برای دست راست و حامل پایین برای دست چپ. معمولاً حامل بالایی را با کلید سل و حامل پایین را با کلید فای خط چهارم نشان میدهند. این دو حامل با نت دوی وسط از هم متمایز میگردند. یک نوازنده پیانو باید بتواند همزمان دو خط موسیقی را خوانده و با هر دو دست اجرا نماید.تاریخچه
نامگذاری
نحوه صدادهی
کلیدهای پیانو
انواع پیانو
نحوه نواختن پیانو
نحوه نتنویسی برای پیانو
واژه guitar در زبان انگلیسی، gitarre در آلمانی و guitare در فرانسوی همگی مشتق شده از واژه guitarra در زبان اسپانیایی هستند که آن خود از واژه قیثاره در زبان عربی اندلسی مشتق شده است. این واژه نیز خود مشتق شده از واژه لاتین cithara است که نسبت آن به واژه κιθάρα kithara در یونانی باستان میرسد. این واژه یونانی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از واژه پارسی کهن سیهتار (سهتار) آمده است.
روايت هاي متفاوتي درمورد تاريخچه گيتار وجود دارد؛ عده ای بر این عقیده اند که گیتار از مصر سرچشمه گرفته است و عده ای نیز بر این نظرند که آن از سیتارای یونانی-آشوری (Greek Assyrian Cithara) که به وسیله رومی ها به اسپانیا آورده شده گرفته شده است. گیتار نتیجه تحول اروپا است. لوت نیز خود تحول یافته عود (به عربی العود = چوب) و بربط است. گفته میشود زریاب نامی عود را به اندلس آورد و از آن پس این ساز در اسپانیا و دیگر مناطق اروپا رایج شد.
در زمان حکومت اسلام در اروپا، این ساز توسط زریاب دارابگردی و چند تن از شاگردانش به اندلس برده شد. در آن زمان به گیتار، کیتارا یا قیتارا میگفتند و نام کنونی آن برگرفته از همین نام است. در واقع وجود پسوند تار در نام گیتار میتواند موید این باشد که گیتار سازی ایرانی است.
زریاب در ابتدا در اسپانیا شروع به آموزش گیتار کرد. در آن زمان اسپانیاییها خود سبکی غنی بنام فلامنکو داشتند که با سازهایی از جمله کاستانت، کاخون با همراهی پالماس، بایلا (رقص فلامنکو) و کانته (آواز فلامنکو) نواخته میشد.
جد بزرگ تمام سازهایی که ما به عنوان کوردوفون از آنها یاد کردیم یک کمان موسیقی است که تنها یک سیم ساده به دو سر آن متصل بوده است که با کشیدن و رها کردن سیم صدایی در کمان ایجاد می شده و این صدا به وسیله یک تقویت کننده صوت که به آن متصل بوده تقویت می شده است. ازآنجاکه این سیم تنها یک صدای ساده ایجاد می کرده برای داشتن چندین صدا ابتدا یک سیم دیگر و سپس چندین سیم به اندازه های کوتاه تر به کمان بسته شده و از این طریق چندین صدا تولید گردیده است. ازدیاد این سیم ها و افزوده شدن یک جعبه تشدید صوت منجر به اختراع چنگ کمانی (Harp Arquee) گردید. سپس سازی متشکل از مجموعه ای از سیم ها به نام لیر ظهور کرد که در آن سیم هایی به طول مساوی کار گذاشته شده بود. یونانی ها دو نوع لیر داشتند، یکی به نام لیرا و دیگری به نام کیتارا؛ کیتارا به وسیله رومی ها تغییرشکل یافت؛ نام گیتار نیز از همین کلمه گرفته شده است. بعدها رومی ها برای نخستین بار سازهایی چون سیتارا، پاندورا Pandora و فیدیکولا Fidicula را نواختند و از این راه آلات کوردوفن در تمام اروپا رواج یافت؛ درواقع نخستین گیتارهای واقعی در آغاز دوره رنسانس به ظهور رسید؛ این گیتارها به دلیل داشتن بدنه ای باریک و شکلی مدور متمایز بودند. به تدریج در قرن های چهارده و پانزده پسوندهای موریسکا و لاتینا حذف شد و در سراسر اروپا آلات موسیقی خانواده گیتار با اسم هایی از قبیل: گیتارا، گیترنه، گیترن (Giteren)(سازی سیمی مفتولی و منسوخ شده شبیه به گیتار که به زبان فرانسوی گیترنه و به زبان اسپانیایی گیتارا گفته می شد) و شیتارا معین شدند. در همان زمان گروه زیادی از سازهای خانواده کوردوفن، با اسم هایی از قبیل: ویهوئلا (Vihuela) در اسپانیا و ویولا (Viola) در ایتالیا خوانده می شدند، كه بعضی از این سازها با آرشه (de arco)، بعضی با مضراب (de penola) و بعضی دیکر هم با انگشت (de mano) نواخته می شدند. بعدها از ویهوئلای انگشتی (Vihuela de mano ) نوعی گیتار به وجود مي آيد. درطی قرن های چهارده و پانزده در شکل گیتار و ویهوئلاي انگشتي تغییرات قابل توجه ای به وجود مي آيد، به تدریج در پهلوهای آنها فرورفتگی ایجاد مي شود و در قرن شانزده هر دو ساز آشکارا شبیه گیتار مي شوند. در قرن شانزده این دو ساز در اسپانیا بسیار رایج بودند و نوازندگی با انگشت به حدی عمومیت پیدا کرد که پسوند انگشت (de mano) در این کشور به کلی از اسم این سازها حذف شد. از آن پس گیتار بدنه ای بزرگ تر و شکلی مدورتر به خود گرفت.
اجزای گیتار
همان طور که در عکس ملاحظه میکنید، گونههای مختلف گیتار ممکن است شامل اجزای متفاوتی باشند، یا شکل اجزا یا جنس آنها با هم فرق داشته باشند. اما نهایتا اجزای موجود در همهٔ انواع گیتارها همینها هستند.
- سردسته
- خرک
- گوشیها (برای کوک کردن ساز)
- فرت (Fret)
- Truss Rod (پیچی که برای تنظیم انحنای دسته به کار میرود)
-
- دسته
- پاشنه (اتصال بدنه با دسته)
- بدنه
- پیکاپها (pickups)
- قسمتهای مربوط به مدار الکتریکی (تنظیمات )
- خرک پایینی (Bridge)
- صفحه پیک گارد (گاهی برای مخفی کردن مدارها و گاهی صرفا برای جلوگیری از خشدار شدن رنگ بدنه در اثر برخورد پیک به مرور زمان)
- صفحهٔ پشتی
- صفحهٔ جلویی
- قسمتهای جانبی
- سوراخ صدا (معمولا دارای تزییناتی به نام rosset)
- سیمها
- saddle (تنظیمکننده ارتفاع هر سیم)
- فرت بورد (چوبی که فرتها روی آن کوبیده شدهاند)
انواع گیتار
گیتارها را به شیوههای مختلفی میتوان دسته بندی کرد. در این بین اگر بخواهیم از لحاظ صوتی آنها را دسته بندی کنیم، که مسلما برای یک ابزار موسیقی مناسبترین روش خواهد بود. از آن جایی که نحوه تولید صدای آکوستیک در گیتار ارتباط تنگاتنگی با نوع بدنه آن دارد، ناچار به استفاده از دسته بندی بدنه خواهیم بود:
گیتار با بدنه چوبی توخالی
انواع گیتارهای آکوستیک
گیتار آکوستیک گیتاری است که وسیلهای جز بدنه آن صدای سیمها را تقویت نمیکند، صدای سیمها تنها در بدنهٔ چوبی توخالی آن تقویت مي شود و به گوش میرسد. این نوع از گیتار معمولاً شش سیم فلزی دارند که ضخامت آنها از زیرترین سیم تا بمترین سیم به طور معمول بین ۱۳ تا ۵۶ هزارم اینچ میباشد. بدنه از اتصال صفحه چوبی پشتی، صفحه چوبی جلویی، و دو قسمت چوبی انحنادار کناری ساخته میشود، که صفحهٔ بالایی معمولاً دارای سوراخ یا سوراخهای بزرگی است که به واسطه شکل و محل قرار گرفتنشان میتوانند ویژگیهای آکوستیکی خاصی به ساز بدهند.
گونهٔ اسپانیایی گیتار آکوستیک با عنوان گیتار فلامنکو شناخته میشود. که نامش را از سبک زیبای فلامنکو به ارث بردهاست. گیتار زمانی وارد موسیقی فلامنکو شد که اسپانیاییها فلامنکو را با سازهای دیگری مینواختند. پس از آن گیتار به شدت بر این موسیقی تاثیر گذاشت و هم اکنون کاملا به آن وابستهاست.
انواع گیتارهای کلاسیک
اصولا باید گفت گیتار کلاسیک نوعی گیتار آکوستیک است. چون صدای آن بدون واسطه شنیده میشود. اما این نوع گیتار کمی با گیتارهایی که با عنوان گیتار آکوستیک شناخته میشوند تفاوت دارد. بدنه آن کمی کوچکتر بوده و در آن به جای سیمهای فلزی از سه سیم نایلونی و سه سیم فلز تنیده شده به دور ابریشم استفاده میشود، که به آن صدای نرم و آرامی میدهد. این ساز نسبت به سازهای دیگر ارکستر و نیز گیتار آکوستیک صدای کمتری دارد و تنها يك سبک مشخص از موسیقی را ارائه می دهد.
گیتار کلاسیک خود از گیتار فلامنکو که اسپانیاییها آن را به کار میبردهاند مشتق گشتهاست . بین گیتار کلاسیک و گیتار فلامنکو تفاوت نا چیزی وجود دارد، معمولاً گیتار کلاسیک از چوبهایی که رنگ قهوهای تیره دارتد ساخته میشود و گیتارهای با چوبهای زرد و روشن تر از آن گیتارهای فلامنکو هستند . اسپانیاییها از ساز گیتار برای نواختن موسیقی خودشان یعنی فلامنکو استفاده میکردهاند که بعدها با شروع دوران کلاسیک در موسیقی اروپا عدهای از این ساز برای نواختن قطعات موسیقی کلاسیک استفاده کردند .
انواع گیتارهای الکتروآکوستیک[ویرایش]
از لحاظ ظاهر نتوان تفاوت چندانی بین یک گیتار الکتروآکوستیک با یک گیتار آکوستیک پیدا کرد. اما از لحاظ صوتی گیتار الکتروآکوستیک روند الکتریکی را پیش میگیرد، بدین صورت که صدا توسط پیکاپ به شکل سیگنال الکتریکی درآمده، که بعد از طی کردن مسیرها و برخی ادوات الکتریکی، به وسیله آمپلی فایر تقویت میشود و سر انجام از طریق اسپیکرهای آمپلی فایر به گوش میرسد.
اگر تنظیمات خیلی خاصی برای آمپلی فایر (و افکت یا افکتها) نداشته باشیم، صدای این نوع گیتار با گیتار آکوستیک تفاوتی نخواهد داشت، با این تفاوت که حالا صدا تا حدود زیادی تحت کنترل میباشد. نوازنده بدون آنکه مجبور به تعویض ساز برای پیدا کردن صدای مورد نظرش باشد میتواند از طریق تنظیم اکولایزری که روی گیتار قرار دارد حالت صدا را تغییر دهد و با صدایی که مورد نظرش است نوازندگی کند.
- انواع رزوناتور
گیتارها را از جنبههای دیگری هم میتوان دسته بندی کرد:
- از نظر طول گام دسته (Scale Size):
- تنور (با گام دسته در حدود ۲۱ تا ۲۳ اینچ)
- معمولی (با گام دسته در حدود ۲۴ تا ۲۵٫۵ اینچ)
- باریتون (با گام دسته در حدود ۲۶ تا ۲۸ اینچ)
- بیس (با گام دسته در حدود ۳۰ تا ۳۶ اینچ)
- از نظر تعداد و جنس سیمها:
- چهار و پنج سیم (معمول در انواع گیتاربیس)
- شش سیم (معمول در انواع گیتار و گاهی در گیتاربیس)
- از جنس فلز (معمول در انواع گیتار آکوستیک)
- از جنس نایلون (معمول در انواع گیتار کلاسیک)
- هفت و هشت سیم (گاهی در انواع گیتار الکتریک)
- دوازده سیم به صورت شش سیم دوبله (گاهی در انواع گیتار الکتریک)
تاریخچه ویولن در اروپا به قرن ۹ میلادی باز میگردد.بسیاری معتقدند که ویولن نمونه تکمیل شده ساز رباب است. رباب سازی است که بعدها وقتی به اروپا آورده شد و تغییراتی در آن بوجود آمد به نام ربک در اروپا شهرت گرفت. برخی بر این باورند که ساز ویلن متعلق به یک امپراطوری هند در حدود ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد بودهاست و برخی دیگر ریشه ان را در افریقا و حتی کشورهای عربی میدانند. فرمهای اولیه دارای سوراخی بودند که بر روی ساز قرار داشت اما بعدها این سوراخ از بدنه سازها حذف شدند و این ساز با چهار سیم سر اغاز ساز ویلن تکامل یافته در سالهای اینده شد. در اروپا از قرن ۱۱ به بعد ساز ویلن به صورت تکامل یافته دیده میشود. برخی ایرانیان بر این باورند که این ساز از ساز ایرانی کمانچه مشتق شده است.
سازندگان
از اولین سازندگان ویولن میتوان به ایتالیایی نام برد، که در برخی موارد وی را مخترع این ساز میدانند. از شاگردان مشهور گاسپارو برتولونی بود که او هم بهترین سازنده ویولن در سطح جهان یعنی آنتونیو استرادیواری ایتالیایی را پرورش داد. تا کنون کسی در جهان پیدا نشده که نه تنها بتواند هنر او را تکمیل نماید بلکه قادر نبوده ویولنی بسازد که از حیث زیبایی و صوت بتواند با ویولنهای آنتونیو استرادیواریوس برابری نماید.
تاکنون بیش از سه سده از اختراع اولین نمونه ویولن توسط گاسپارو برتولونی میگذرد و در این مدت با وجودی که کشفیات جدیدی در علوم فیزیک و شیمی نمودهاند نه تنها نتوانستهاند در ساختمان ویولن تغییری بدهند بلکه از رموز کار سازندگان قدیم نیز چیزی درک نکردهاند.
بخشهای ویولن
این ساز از ۵۸ قطعه مختلف ساخته میشود.وزن آن در حدود ۴۰۰ گرم میباشد.
ویلن از بخشهای زیر تشکیل شدهاست :
- آرشه: یا کمان ترکهای چوبی است که رشتههای موی دم اسب در طول آن کشیده شده و به دو سر آن ثابت شدهاست.
- (جعبه ریزونانس): جعبهای است که از سه بخش صفحه روئی، صفحه زیرین و زوارهای دور تشکیل شدهاست. گریف، خرک و سیم گیر در این ساز از جنس چوب آبنوس (به دلیل استحکام بیشتر)می باشد.
- دسته یا گردن: در واقع دنباله چوب آبنوس تکیه سیم هاست که محل انگشت گذاری نوازنده در قسمت بالای آن قرار دارد. نوازنده ویولن قادر است در تمام طول چوب آبنوس انگشت گذاری کند.انتهای دسته به جعبه کوچکی () ختم میشود که سیمها در درون آن به دور
- خرک: پلیست بین سیمها و جعبه طنینی. نقش خرک تقسیم راه سیمها، نگه داشتن سیمها با ارتفاع خاص برای عبور بر روی جعبه طنینی و انتقال ارتعاشات سیمها به جعبه طنینی. در داخل جعبه طنینی استوانه چوبی کوچکی قرار دارد (تقریباً در زیر محلی که خرک قرار دارد)، که نقش آن انتقال ارتعاشات به صفحه زیرین ساز و مانعی در جهت عدم شکسته شدن صفحه روئی ساز از فشار سیمها و خرک.
- گریف: از آبنوس ساخته شده و در طول دسته ویلن چسبیدهاست و تا میانهٔ جعبهٔ ساز ادامه دارد. گریف بخشی است که نوازنده با انگشت خود سیم را به آن میچسباند و به این ترتیب طول سیم را کوتاه میکند و نتهای مختلف را مینوازد.
- سیم گیر: از آبنوس ساخته شده و در فاصله اندکی از خرک تا آخر تنه ویولن کشیده شدهاست. با زهی از جنس روده یا پلاستیک یا سیم به دکمهای که در قسمت پائین جدار تعبیه شده بند میشود.
- سیمها: سیمها از جعبه کوچک سر ساز آغاز شده در طول چوب آبنوس تکیهگاه سیمها ادامه یافته، از روی خرک عبور کرده و در سیمگیر مهار میشوند. سیمهای ویولن قبلا از روده گوسفند (زه) ساخته میشد. امروزه در سیمهای بمتر، روی روده سیم فلزی نازکی میپیچند و در سیمهای زیرتر از مفتول فلزی تنها استفاده میشود.
نقش این ساز چه در ارکسترها، به صورت گروه نوازی و چه در ارکستر مجلسی و ختی بصورت ایتالیا هستند. نخستین ویولن حقیقی را ساخت، اما معروفترین ویولنها در شهر کرمونا ساخته شدند. و فرزندش و شاگردش آنتونیو استرادیواری، بهترین ویولنهای دنیا را تاکنون ساختهاند.
نوازندگی ویولون
نقش این ساز چه در ارکستر بزرگ چه به طور جمعی و انفرادی بسیار پر اهمیت است. وجهه جهانی ویولن را میتوان در سازگاری آن با فرهنگهای مختلف و حضور این ساز در موسیقی ملل مختلف دید.
محل قرار گرفتن ویلن بر روی سطح شانه و در نزدیکی گردن نوازندهاست
چنگ گونهای ساز زهی باستانی است. در کنار ساز رود (عود) از مشهورترین سازهای ایران باستان به شمار میآمده است. در ادبیات پارسی بسیار از این ساز یاد شده است و سیارهٔ زهره را چنگزن دانستهاند. در مهری گلین که در بین سالهای 1961تا 1966 توسط هلن جی کانتر و پناس پی دلو گاز دو باستان شناس امریکایی در چغامیش خوزستان یافته شد و مربوط به هزاره چهارم قبل از میلادودوران عیلامیان می باشد یک نوازنده چنگ منحنی را نشان می دهد .این چنگ 6 رشته دارد.
«ماخنیاگرانی در "ایلام" و در سده 27 پیش از میلاد و از زمان پادشاهی "پوزوز این شوشیناک" در شوش میشناسیم. از همین گاه، مُهر و نشانه هایی در دست است که نشان میدهند، خنیاگران بسیاری در ایران میزیستند. در این هنگام، نواختن چنگ بسیار گسترش داشته است و این ساز از سازهای ایرانیان است. با یافتن یک کنده کاری در ایلام بازهم آگاهی داریم که خنیاگران ایرانی؛ دَف را همراه چنگ مینواختند. باید افزود که از این نمونه ها در سراسر ایران بسیار دیده شده است. میان رودخانه های "کرخه و کارون" سیمای دسته ای رامشگر (سده 7 یا 8 پیش ازمیلاد) در یک کنده کاری بر روی سنگ دیده میشود که 3 تن خنیاگر در آنجا به نواختن "چنگ و تبل" سرگرم هستند.
و باز در ایذه مالمیر چنگ نوازانی را می بینیم که دو نوع چنگ را در دست دارند و پیشاپیش هانی و همسرش برای اجرای یک مراسم عبادی در حال نوازندگی هستند این دو نوازنده چنگ نام خود را نیز با خط میخی ایلامی نگاشتهاند . چنگ در این دوران 13 رشته دارد.نقشبرجستههای طاق بستان نوازندگان چنگ را نشان میدهد که در قایق برای شاه ساسانی که به شکارگاه آمده چنگ مینوازند. در آثار طاق بستان در یک قایق 5 نوازنده چنگ منقش شده است . و در یک قایق که پادشاه در حال شکار است یک نوازنده به احتمال قوی باربد می باشد،در حال نوازنده گی است . چنگ در این زمان از 7 رشته تا 11 رشته مشاهده می شود .به مرور زمان همچون بسیاری از سازهای دیگر مهجور و فراموش شده است.البته چنگ تا دوران صفویه موجود بوده است.
انواع ساز چنگ در قرنهای مختلف در ایران یافت شده است از جمله چنگ منحنی مربوط به قرن هفتم هجری قمری از صفیالدین عبدالمؤمن اُرُمَوی (ارومیهای). تصویر چنگ در تمام آثار باستانی ایران از دوران هخامنشیان گرفته تا سلوکیان دیده می شود.
ساز چنگ در ایران دارای چهار رشته سیم بوده است که در دورهٔ ساسانیان به ۱۱ رشته میرسد و در دوران اسلامی تا ۳۵ رشته هم میرسد. پیدایش چنگ از پیدایش کمان نشأت گرفته است، در اثر تیراندازی زه مرتعش میشد و صدای کمی به گوش میرسید. چنگهای اولیه شبیه کمانی از نی و چوب بوده که زهی میان آن کشیده شده است.
انواع ساز چنگ یا "هارپ" به چهار دستهٔ کلی چنگ ارکستری، چنگ سنتی، چنگ باستانی و چنگ تزیینی تقسیم میشود که خود از لحاظ شکل ظاهری به ۱۷ نوع الگو و فرم چنگ تقسیم میشود از جمله "چنگ زاویهدار، چنگ منحنی، چنگ ون وچنگ کندوگ و چنگ ون کنار ساسانی و چنگ لیر (چنگی در یونان که به شکل U است)می شود یاد کرد".
ساز چنگ به عنوان قدیمیترین ساز سیمی جهان مربوط به ششهزار سال پیش در خوزستان ایران یافت شده است، اما اکنون در میان اسامی چنگنوازان مشهور جهان که در ویکیپدیا آمده نامی از چنگنوازان ایرانی نیست. در ایران، تعداد چنگنوازان بسیار معدود است و شاید فقط یک چنگنواز باشد که به اجرای برنامه و کنسرت می پردازد. "عبدالعلی باقری نژاد"، استادکار ساخت آلات موسیقی و احیاگر چنگ ایرانی به گفتهٔ خودش تنها خانواده چنگ نواز ایرانی است که به صورت گروهی برنامه اجرا میکند.او به همراه همسر و دو فرزندش تا کنون در ایران چهار کنسرت پژوهشی برای معرفی این ساز باستانی انجام داده است . وی با تاسیس آموزشگاه چنگ نوازان اولین آموزشگاه چنگ را درایران دائر نموده است و هم اکنون دهها هنرجوی چنگ نوازی دارد.وی با تلاش فراوان توانسته است ردیف نوازی ایرانی را با این ساز به هنر جویان خود بیاموزد .وی معتقد است که طی این 17 سال تحقیق در مورد ساز چنگ هنوز در اول راه است.عبدالعلی باقری نژاد
گرچه اروپاییان مدعی ابداع چنگهای پدالی هستند و ادعا میکنند این چنگها در قرن ۱۸ میلادی در آلمان پایهگذاری شده اما همین چنگها نیز بر اساس چنگهای زاویهدار شرقی ساخته شده است.
چنگ، سازی رشتهای است که با انگشت نواخته میشود که تکنیک نوازندگی در جهان هشتانگشتی است اما تکنیک نوازندگی در ایران طبق اطلاعات استخراجشده از مستندات باستانی، دهانگشتی است.
ساز چنگ غالباً از چوبهای گردو و افرا ساخته می شود. چنگهای بزرگ را در ایران اشتباهاً "هارپ" میگویند در حالی که در جهان به هر نمونه از چنگ، "هارپ" می گویند. قیمت چنگها از ۴۵۰ هزار تومان تا مدلهای پدالی که قیمت آن به ۱۵ تا ۳۰ میلیون تومان میرسد، متغیر است این گرانی قیمت به خاطر ساختمان پیچیده و ساختن دشوار آن است.
آخرین چنگنواز ایرانی در دوران صفویه به نام "سلطان محمد چنگی" بوده است و اکنون چنگنواز استاد و ماهری در ایران وجود ندارد. اخیراً کوششهایی در راستای بازسازی این ساز صورت گرفته است. ، و در ایران و (Fikret Karakaya) در ترکیه، نمونههایی از این ساز را بازسازی نمودهاند.
نام : مریم
نام خانوادگی: احمدی
مدرس ساز: سنتور
متولد :1361
از سال 1380 موسیقی را در دانشکده کشاورزی آغاز کرده و بعد از دو سال برای اولین بار در رادیو البرز در برنامه زنده در مراسم نیمه شعبان اجرا کرده است.
در باغ عقیق ، مهندس زراعی چند اجرا داشته است.
بعد از چهار سال در دانشکده مشغول تدریس شده و همزمان در آموزشگاه رهام نو (چنگ) آموزشگاه نقشین و همچنین دانشگاه خوارزمی تدرسی کرده که در سال 90 اجراهایی در دانشگاه خوارزمی داشته است.
تدریس را از سال 1385 آغاز کرده و هنرجوی استادان زاهدی ،مومنیان و یکسال نزد پشنک کامکار بوده است.
.: Weblog Themes By Pichak :.